باخیش
سه شنبه 14 شهریور 1391
بؤلوم | یازار : بير ماراغالي

اصغر محمد زاده  پس از به چاپ رساندن دومجمو عه از عكس هاي تاريخي مراغه و آذربايجان و برگزاري نمايشگاه هاي عكس در آذرباجان اينبار موزه عكاسخانه شهر در تهران را براي انتخاب كرد و با تلاشي بسيار توانست مسئولان اين موزه را براي برگزاري نمايشگاه عكس هاي قديمي از مراغه راضي كند.

نمايشگاه عكس مراغه قاجار در موزه عكاسخانه شهر از 15 شهريور تا 5 مهر 1391 پذيراي بازديد كنندگان مي باشد .
ساعات بازديد : شنبه تا چهارشنبه : 9 تا 17 پنج شنبه : 9 تا 13 به جز جمعه و ايام تعطيل  

مكان عكسخانه شهر : تهران ميدان هفت تير خيابان بهار شيراز ميدان بهارشيراز  موزه عكسخانه شهر

ما به وجود افرادي چون اصغر محمد زاده  كه بدون كمترين حمايت ها با تلاشي خسته ناپذير در ماندگار كردن تاريخ به خصوص تاريخ عكس و عكاسي مراغه و آذربايجان تلاش مي كند افتخار مي كنم و به او مي گوييم كه راهت پايدار و نامت ماندگار باشد..

اصغر قارداش يولون آچيق اولسون

باخیش

صمد خان شجاع الدوله در دهه ي سالهاي 1270 هجري قمري در مراغه چشم به جهان گشود .او از تحصيلات ابتدايي برخوردار بود ولي در عين حال بسيار با هوش ، تيز ، نكته سنج و بسيار دقيق بود.

محمد علي شاه براي سركوب حركت هاي مردمي تبريز و مقابله با مشروطه خواهان آذربايجان صمد خان سردار مقتدر را به تهران احضار كرد و با مفتخر كردن به لقب شجاع الدوله به آذربايجان براي ياري به عين الدوله فرستاد.

شجاع الدوله پس از ورود به مراغه و دستگيري و اعدام مشروطه خواهان مراغه به تبريز رفته و با ستارخان و ديگر مجاهدان به مبارزه پرداخت و در روز يازدهم محرم ۱۳۳۰ هجري قمري صمد خان با قشون و همراهان خود فاتحانه وارد تبريز شده و دستور دستگيري و مجازات دهها مبارز آزادي را داد ( برگرفته از كتاب مراغه به روايت تصوير آقاي مسعود غلاميه ۱۰۱،۸۵ )

حال به دليل مخالفت صمد خان با مشروطه مي پردازيم كه آقاي عطوف خيرالهي در كتاب مراغه در عهد قاجار در صفحه ي ۵۴ آن آورده است،

  آقاي خير الهي اينگونه مي نويسد :

شجاع الدروله معتقد بود كه ايرانيان توانايي اداره كشور خود را ندارد و افكار جدايي طلبي داشته است چرا كه مي گويد :

" مي دانيد كه اين قلدر هاي رشتي و مازندراني و بختياري چرا براي سرنگون كردن محمد علي ميرزا از تخت سلطنت كوشش كرده اند؟ متاسفانه مردم ما به طور كلي نا اگاه هستند. ان ها اين را كه من چرا مي خواهم محمد علي ميرزا را به ايران بياورم درك نمي كنند. خودم هم نمي توانم منظور اصلي ام را صاف و پوست كنده بگويم . چطوري مي شود گفت مسئله اين است كه خلق فارس شروع كرده است به باز كردن چشمش و شناختن خودش. انها ديگر نمي خواهند  كه ترك ها بر آنها سلطنت بكنند بلكه مي خواهند يك خانواده فارس را به سلطنت ايران برسانند.

بختياريها و گيلاني ها در اين خصوص به توافق رسيده اند. به همين دليل هم بود كه آنها محمدعلي شاه را از تخت شاهنشاهي به زير كشيدند. تبريزيان جاهل ما هم آنها را در رسيدن به مقصود خودشان كمك مي كردند. من حقيقتا مي گويم كه اكنون آنچه در ايران به عنوان مشروطه و استبداد جريان دارد ؛ در حقيقت جنگ ترك و فارس است. مشروطه و فلان بهانه اي بيش نيست. اما اين را تبريزي ها نمي فهمند. چيزي نمي گذرد كه آنها پسر محمد علي شاه را هم از تخت و تاج دور مي كنند و يك فارس را به جاي او مي گذارندو خر مراد را سوار مي شوند.از اين رو مادام كه دولت هاي انگليس و روس هم كمك مي كنند ، ما بايد استفاده از فرصت محمد علي شاه را به ايران باز گردانيم.

حالا اگر محمد علي ميرزا به هر دليلي نشان داد كه مرد اين  ميدان نيست ، آيا نمي توان يك ترك ديگر را پيدا كرد و بجاي اوگذاشت  تبريزيها اگر ناموس ترك بودن را دارند بفرمايند به من بگويند . مگر آنها نمي بينند چهار پنج نفر لوطي در تهران رئيس الوزرايي را به نوبت بين خود دست به دست مي گردانند و شاه جوان را به بازيچه اي در دست خود تبديل كرده اند. آخر من نمي دانم ما آذربايجاني ها تا كي بايد پوست دهاتي آذربايجاني را بكنيم و دسترنج آنها را دو دستي تقديم هفت هشت نفر افيون فارس جا خوش كرده در تهران بكنيم ؛ مادام كه در به همين پاشنه مي گردد ، و تبريزيها چشم ديدن اين وضع را ندارند بفرمايند و اتفاق كنند و به من بگويند تا همين فردا آذربايجان را از ايران جدا كنم "

هدف ما از گذاشتن اين مطلب در وبلاگ  بررسي انقلاب مشروطه  و يا حمايت از شجاع الدوله نبوده وتنها براي گفتن دليل مخالفت شجاع الدوله از مخالفان سرسخت مشروطيت بوده كه با توجه به نوشته هاي يك روزنامه در رشت پس از انتخاب رضا شاه به شاهنشاهي ايران  و  همخواني آن با گفته هاي  شجاع الدوله  ذكر اين مطلب را مفيد دانستيم.

لينك هاي مفيد :

http://www.il-guen.com/more_news.php?category=political&year=1385&month=Khordad&day=saturday&id=2